برای دیدن بخش اول دربارهی رازهای نهفته در نقاشیهای معروف این مطلب اینجا کلیک کنید
محققان ادعها میکنند رازهای نهفته در نقاشیهای معروف لئوناردو داوینچی تعبیه شده است و اینها تنها آثار هنری نیستند که رازهایی را پنهان میکنند که از طریق فناوری و بررسی دقیق آشکار شدهاند. آنها یکی از دقیقترین آثار هنری در جهان هستند، اما برای قرنها برخی از اسرار قابل توجه پنهان شده در بوم نادیده گرفته شدهاند.
جدایی نور از تاریکی
رازهای نهفته در نقاشیهای معروف بسیار زیاد هستند و یکی از آنها جدایی نور از تاریکی است که، از منظر گاهشماری پیدایش، اولین تابلو از ۹ تابلوی مرکزی است که در امتداد مرکز سقف کلیسای سیستین میکل آنژ قرار دارد و صحنههایی از کتاب پیدایش را به تصویر میکشد. میکل آنژ احتمالاً این تابلو را در تابستان ۱۵۱۲، آخرین سال پروژه سقف سیستین، تکمیل کرد. «آفرینش آدم» تنها تابلویی در کلیسای سیستین نبود که میکل آنژ تصاویر آناتومیک را در آن پنهان کرده بود. به گفته سوک و تامارگو، در «جدایی نور از تاریکی» میتوانید تصویری از نخاع و ساقه مغز انسان را بیابید. در مرکز سینه خدا تا گلویش منتهی میشود.
مادام ایکس
مادام پیر گوترو (ویرجینی آملی آوگنو، زاده لوئیزیانا، ۱۸۵۹–۱۹۱۵) به دلیل ظاهر هنرمندانهاش در پاریس شهرت داشت. سارجنت امیدوار بود با نقاشی و نمایش پرتره خود شهرت خود را افزایش دهد. او که بدون کمیسیون کار میکرد اما با همدستی پرستارش، بر استایل شخصی جسورانهاش تاکید کرد و نشان داد که بند سمت راست لباس او از روی شانهاش لیز میخورد. در سال ۱۸۸۴، این پرتره بیشتر مورد تمسخر قرار گرفت تا ستایش. سارجنت بند شانه را دوباره رنگ کرد و بیش از سی سال کار را حفظ کرد. زمانی که در نهایت آن را به متروپولیتن فروخت، اظهار داشت: «فکر میکنم این بهترین کاری است که انجام دادهام»، اما از موزه خواست که نام نقاشی را تغییر دهد تا نام سوژه را پنهان کند و به لندن برود تا از شرمندگی بیشتر جلوگیری کند. به همین ترتیب نام نقاشی به مدام ایکس یعنی ( دوشیزه مجهول) تغییر پیدا کرد.
نمای شنهای شنینگن
اگر بین سالهای ۱۸۷۳ تا ۲۰۱۴ از «نمای شنهای شنینگن» اثر هندریک ون آنتونیسن در موزه فیتزویلیام در کمبریج، انگلستان بازدید میکردید، آن نهنگ غولپیکر ساحلی را نمیدیدید. به این دلیل که ۱۴۰ سال طول کشید تا کسی متوجه شود که در اثر هنری، یک دسته از مردم در یک خوشه جمع شده اند تا به هیچ چیز خیره شوند. هنگامی که محافظ شان، شان کوانگ، در حین بازسازی منظره ۱۶۴۱، پوششی از لاک زرد را برداشت، یک نهنگ ساحلی را فاش کرد و این معما را حل کرد.
ضربالمثلهای هلندی
یک نقاشی رنگ روغن روی چوب بلوط است که در سال ۱۵۵۹ توسط پیتر بروگل ساخته شده است که صحنهای را به تصویر میکشد که در آن انسان ها و تا حدی کمتر، دامنه حیوانات و اشیا، تصاویر ضربالمثلها و اصطلاحات هلندی زبان را ارائه میدهد. که به عنوان “شنل آبی” یا “دنیای تاپسی چروک” نیز شناخته میشود. حداقل ۱۱۲ ضرب المثل قابل شناسایی در آن نقش بسته است. برخی از آنها اصطلاحاتی هستند که ما هنوز از آنها استفاده میکنیم، مانند “شنا کردن بر خلاف جزر و مد”، “کوبیدن سر به دیوار آجری” و “تا دندان مسلح”. مضامین در حال اجرا در نقاشیهای بروگل که در ضرب المثلهای هلندی ظاهر میشوند پوچی، شرارت و حماقت انسانها هستند.
فریاد
The Scream ترکیبی است که توسط هنرمند نروژی Edvard Munch در سال ۱۸۹۳ ساخته شده است. نام نروژی این قطعه Skrik (فریاد) است. چهره رنجور در نقاشی به یکی از نمادینترین تصاویر هنری تبدیل شده است که به عنوان نمادی از اضطراب شرایط انسانی دیده میشود. آثار مونک، از جمله فریاد، در ادامه تأثیری سازنده بر جنبش اکسپرسیونیستی گذاشت. مونک به یاد میآورد که هنگام غروب خورشید برای پیادهروی بیرون رفته بود که ناگهان نور غروب خورشید ابرها را به رنگ قرمز درآورد. او “فریاد بینهایتی را که از طبیعت میگذشت” احساس کرد. محققان توضیحات دیگری برای آسمان نارنجی غیرطبیعی ارائه کردهاند، از اثرات فوران آتشفشانی گرفته تا واکنش روانی مونک و تعهد خواهرش در یک دیوانه خانه مجاور.
آزمایشهای انجامشده توسط موزه ملی نروژ با استفاده از فناوری برای تجزیه و تحلیل دستخط تأیید کرد که مونک نوشته است: «فقط یک دیوانه میتواند نقاشی کرده باشد». جملهای که به سختی قابل مشاهده است با مداد در گوشه بالا سمت چپ نوشته شده است. مای بریت گولنگ، متصدی موزه، گفت: «بدون شک این نوشته متعلق به مونک است. اعتقاد بر این است که مونک این کلمات را پس از اولین نمایشگاه خود که به شدت مورد انتقاد قرار گرفت، اضافه کرده است. او پس از یک حمله عصبی در سال ۱۹۰۸ در بیمارستان بستری شد.
دیوید و جالوت
این تابلو در کلیسای سیستین دیوید را میبینید که جالوت را زیر پا گذاشته و دست راست خود را در هوا بلند میکند تا به پشت سر جالوت ضربه بزند. دست چپ داوود در پشت گردن جالوت قرار دارد. وقتی به این تصویر از داستان کتاب مقدس داوود و جالوت نگاه میکنیم، وضعیت چهرهها پیامی پنهان را تشکیل میدهد که میکل آنژ با هوشمندی در این نقاشی جاسازی کرده است. شکلی که توسط دو فیگور جنگی تشکیل شده است، شبیه به شکل حرف عبری gimel است. حرف عبری خاص در داوود و جالوت، گیمل عبری، نماد قدرت است. میکل آنژ با هوشمندی این نماد قدرت را در داستان داوود و جالوت ترسیم میکند
جایی که دیوید با قدرتی که خداوند به او عطا کرده بر جالوت عظیم پیروز میشود.
مدونا با سنت جووانینو
رازهای نهفته در نقاشیهای معروف برای اکثر افراد جذاب است و این نقاشی سنت جووانینو یکی از عجیبترین آنها است که راز نهفتهدر آن بسیار شگفتانگیز است
اثر «مدونا با سنت جووانینو» نقاش ایتالیایی دوره رنسانس، دومینیکو گیرلاندایو، به دلیل اقلام عجیبی که پشت سر مدونا معلق است، بسیار مورد توجه قرار گرفته است. برخی معتقدند که شبیه یک بشقاب پرنده است که میتواند نشانهای از مشاهده اولیه بیگانگان باشد که قدمت آن به قرن پانزدهم باز میگردد. برخی دیگر بر این باورند که این شی نمایانگر قسمت انجیل لوقا است: “چوپانانی که در صحرا میمانند و شبانه گله خود را نگهبانی میکنند. و اینک فرشته خداوند بر آنها میآید و جلال خداوند در اطراف آنها میدرخشد. ” همه چیز بستگی به این دارد که شما در کدام طرف بحث ایستادهاید
شام در امائوس
این نقاشی لحظهای را به تصویر میکشد که عیسی زنده شده اما ناشناس خود را به دو تن از شاگردانش (که گمان میرود لوقا و کلئوپاس باشند) در شهر امائوس نشان میدهد. اما به زودی از دید آنها ناپدید میشود. گفته میشود که عیسی به آنها “به شکل دیگری” ظاهر شده است، به دلیل اینکه او در اینجا بدون ریش به تصویر کشیده شده است. یکی دیگر از رازهایی که در این نقاشی پنهان شده است سایهای که سبد میوه روی میز انداخته، شبیه ماهی است، که میتواند کنایه از زمانی باشد که عیسی فقط با چند ماهی به یارانش غذا میداد.
تداوم حافظه
با توجه به آنچه که سالوادور دالی نقاش سوررئالیست مبتکر بود، طبیعی است که فرض کنیم ساعتهای ذوب شده در نقاشی او در سال ۱۹۳۱ “تداوم حافظه” کنایهای از نظریه نسبیت آلبرت انیشتین است. اما، همانطور که مشخص است، ساعتها در واقع از پنیر کممبر الهام گرفته شدهاند. از او نقل شده است که ساعتهای ذوب معروف «چیزی نیست جز کاممبرِ حساس، ولخرج و منزویِ زمان و مکان».
شب پرستاره
در یک گفتگوی TED در سال ۲۰۱۴، ناتالیا سنت کلر، همکار تحقیقاتی علمی توضیح داد. چگونه حرکت در نقاشی ونسان ون گوگ “شب پرستاره” در سال ۱۸۸۹ به مفهوم ریاضی بسیار پیچیدهای به نام جریان آشفته دههها قبل از کشف آن توسط دانشمندان اشاره کرد. سنت کلر توضیح داد: «در سال ۲۰۰۴، دانشمندان با استفاده از تلسکوپ فضایی هابل، گردابهای ابری دوردست از غبار و گاز را در اطراف یک ستاره دیدند و آنها را به یاد «شب پرستاره» ون گوگ انداخت. این انگیزه دانشمندان را به مطالعه دقیق نقاشیهای ون گوگ برانگیخت و وقتی این کار را انجام دادند، “آنها دریافتند که الگوی مشخصی از ساختارهای سیال متلاطم وجود دارد که در بسیاری از نقاشیهای ون گوگ پنهان شده است.”
تکه علف
تابلوی ون گوگ در سال ۱۸۸۷ «لکهی علف» به وضوح صحنهی شبانی پویا را بازسازی میکند، اما این همه ماجرا نیست. در سال ۲۰۰۸، دانشمندان هلندی Joris Dik و Koen Janssens پیشگام تکنیک اشعه ایکس شدند. که به آنها کمک کرد تا پرتره مخفی یک زن دهقانی را که زیر تیغههای چمن مدفون شده بود، کشف کنند. ون گوگ بهعنوان کسی که روی آثار قبلیاش نقاشی میکرد شناخته شده است. و به گفته گاردین، کارشناسان تخمین میزنند که حدود یک سوم از قطعات اولیه او ترکیبهایی پنهان در زیر آنها پنهان شده است.