حافظه حسی

حافظه حسی چیست و چگونه کار می‌کند؟

حافظه حسی یکی از چندین نوع حافظه است که توانایی شما را برای پردازش و یادآوری آنچه می‌بینید را تشکیل می‌دهد. برای کسب اطلاعات بیشتر مطلب را مطالعه فرمایید.

حافظه حسی یکی از چندین نوع حافظه است که توانایی شما را برای پردازش و یادآوری آنچه می‌بینید را تشکیل می‌دهد. این حافظه پیشرو مختصری برای حافظه کوتاه مدت است که به شما امکان می‌دهد احساساتی را که دریافت می‌کنید پردازش کنید و به یاد آورید. در این مطلب به بررسی این موضوع که حافظه حسی چیست و چرا مهم است؟ می‌بردازیم.


حافظه حسی چیست؟

حافظه حسی در روانشناسی می‌تواند به عنوان فرآیند حافظه‌ای تعریف شود که اطلاعات دریافت دریافتی توسط حواس را ذخیره می‌کند. این تأثیرات حسی ممکن است بسیار مختصر ذخیره شوند، به ویژه در رابطه با انواع دیگر حافظه، زیرا حافظه انسان معمولاً برای ایجاد خاطرات و افزایش درک به اطلاعات حسی متکی است. با این حال، به طور کلی نیازی به حفظ برداشت‌های ورودی حسی در درازمدت برای حفظ ذخایر حافظه یا مرتب‌‌سازی اطلاعات نیست.

بسیاری ممکن است متوجه شوند که حافظه حسی دارند. با این حال، مواردی وجود دارد که ممکن است اختلالاتی برای این نوع حافظه به وجود بیاید، مانند اختلالاتی اسکیزوفرنی و آلزایمر. در حالی که این شرایط می‌تواند بسیار ناگوار باشد، اما اگر زود آزمایش و پیگیری شوند، ممکن است راه‌هایی برای کمک به جلوگیری یا کند کردن زوال حافظه حسی وجود داشته باشد.

توانایی کاهش سرعت از دست دادن حافظه حسی – یا عملکردهای آن، به طور کلی به وضعیت و شدت علائم فرد بستگی دارد. برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد حافظه حسی و نقش اساسی آن، ادامه مطلب را بخوانید.

زمانی که با یکی از حواس پنج گانه (یعنی چشایی، لامسه، بویایی، بینایی یا شنوایی) با چیزی روبرو می‌شوید، تصور می‌شود که مغز شما فلاشی از حافظه حسی ایجاد می‌کند. برای مدت کوتاهی می‌توانید آنچه را که با حواس خود تجربه کرده‌اید به یاد بیاورید. سپس مغز شما تصمیم می‌گیرد که آیا این اطلاعات را برای استفاده در آینده در حافظه کوتاه‌مدت ذخیره کند یا آن‌ها را کنار بگذارد، مثلاً در حافظه ایدتیک.

حافظه حسی در روانشناسی می‌تواند به عنوان فرآیند حافظه‌ای تعریف شود که اطلاعات دریافت دریافتی توسط حواس را ذخیره می‌کند.

ویژگی‌های مشترک حافظه حسی:

از آنجایی که هر فردی از حواس پنج گانه برخورددار است، پنج نوع حافظه حسی وجود دارد که عموماً توسط جامعه علمی مورد توجه قرار می‌گیرند. با این حال، تصور می‌شود که همه اشکال حافظه حسی دارای برخی ویژگی‌های مشترک هستند. این ویژگی‌ها می‌توانند بدون توجه به این‌که از کدام حس استفاده می‌شود فعال شوند. به عنوان مثال، حافظه حسی نیازی به توجه شما ندارد. برای اکثر آن‌ها کاملاً خودکار است.

نکته بعدی که باید در نظر گرفت این است که حافظه حسی فقط در قسمتی از مغز ذخیره می‌شود که با حس مرتبط است و اطلاعات را ارائه می‌دهد. به عنوان مثال، حافظه حسی که محرک‌های شنیداری ایجاد می‌کنند تنها توسط بخشی از مغز که به شنوایی مربوط می‌شود، پردازش یا ذخیره می‌شود.

علاوه‌بر این، این حافظه می‌تواند به طور استثنایی جزئیات را به یاد شما بیاورد. حتی اگر برای اکثر افراد فقط مدت کوتاهی دوام آورد، می‌تواند در همین مدت کوتاه بسیار برای ذهن شما جذاب باشد. به عنوان مثال، اگر به یک شی نگاه کنید و سریع چشمان خود را ببندید، حافظه حسی آن شی احتمالاً آنقدر واضح خواهد بود که ممکن است احساس کنید هنوز چشمان شما باز است.

آخرین نکته در مورد ویژگی‌های حافظه حسی این است که می‌تواند بسیار مختصر باشد. اغلب به طور مداوم با خاطرات حسی جدید جایگزین می‌شود. زیرا محرک‌های دریافت شده توسط حواس ادامه یا افزایش می‌یابد. هنگامی که حافظه حسی از بین رفت، هیچ راهی برای بازیابی آن وجود ندارد. بسیاری بر این باورند که اگر مغز اطلاعات را به حافظه کوتاه مدت منتقل نکند، همه خاطرات حسی می‌توانند خیلی سریع از بین بروند.

انواع:

همانطور که پنج حواس وجود دارد، پنج نوع حافظه حسی نیز وجود دارد که در حال حاضر مورد توجه جامعه علمی است. هر کدام می‌توانند متمایز باشند و مستقل از انواع دیگر کار کنند. اگرچه پنج نوع حافظه حسی وجود دارد، اما ما سه نوع را که به دقت توسط محققان مورد مطالعه قرار گرفته است را در نظر خواهیم گرفت:

حافظه نمادین:

حافظه نمادین به طور کلی به خاطراتی اطلاق می‌شود که از طریق بینایی ایجاد می‌شوند. هنگامی که یک شی را می‌بینید، چشمان خود را می‌بندید، و همچنان آن را برای مدت کوتاهی در چشم ذهن خود مشاهده می‌کنید، در این زمان ممکن است مغز شما از حافظه نمادین استفاده کند.

همانطور که پنج حواس وجود دارد، پنج نوع حافظه حسی نیز وجود دارد که در حال حاضر مورد توجه جامعه علمی است.

در این شکل از حافظه، تصور می‌شود که مناظر از طریق سلول‌های گیرنده نوری در چشم‌ها گرفته می‌شوند، سپس به لوب پس سری مغز منتقل می‌شوند، جایی که حافظه حسی می‌تواند به طور خلاصه ذخیره و ارزیابی شود.

حافظه پژواک:

حافظه پژواک برای بسیاری به عنوان حافظه شنیداری نیز شناخته می‌شود. به طور کلی به عنوان حافظه حسی برای ورودی‌ها و محرک‌های شنیداری در نظر گرفته می‌شود.

وقتی در پس‌زمینه به صحبت‌های شخصی گوش می‌دهید و او دیگر صحبت نمی‌کند، اما همچنان لحن یا زیر و بمی صدای او را در ذهن دارید، این می‌تواند حافظه شنوایی شما باشد. محرک‌های شنوایی را می‌توان توسط سلول‌های حسی ریز مو مانند، در گوش که به نام مژگان یا سلول‌های موی حلزون شناخته می‌شوند، دریافت کرد. این اطلاعات ممکن است سپس به لوب گیجگاهی مغز منتقل شود، جایی که حافظه شنوایی اغلب می‌تواند برای کم‌تر از یک ثانیه ذخیره شود.

حافظه هپتیک:

بسیاری تصور می‌کنند حافظه هپتیک مربوط به لمس است. این نوع حافظه حسی تقریباً هر چیزی را در بر می‌گیرد که ما می‌توانیم در سراسر بدن خود احساس کنیم. هر زمان که با چیزی تماس برقرار کنید، خاطره آن لمس ممکن است برای یک ثانیه باقی بماند. هنگامی که این اتفاق می‌افتد، می‌توانید آن را به عنوان حافظه لمسی خود در محل کار یادداشت کنید. اطلاعات علمی کنونی نشان می‌دهد که بدن در گیرنده‌های حسی پوشیده شده است که اطلاعات را به نخاع منتقل می‌کنند و سپس می‌توانند اطلاعات دریافتی را به شکنج پست مرکزی لوب جداری مغز منتقل کنند.

نقش حافظه حسی چیست؟

این نوع حافظه ، اگرچه به طور کلی بسیار کوتاه است، اما می‌تواند نقشی حیاتی در فرآیندهای کلی حافظه شما ایفا کند. بدون این حافظه ، ممکن است خاطرات کوتاه مدت و بلند مدت جدید به درستی شکل نگیرد. همانطور که مناظر، صداها، بوها، مزه‌ها و احساسات محرک‌ها را در نظر می‌گیرید، مغز شما تصمیم فوری می‌گیرد که آیا آن اطلاعات را به حافظه کوتاه مدت منتقل کند یا آن را دور بیندازد. زمانی که رها شود، برای همیشه از دست می‌رود.

هنگامی که حافظه حسی یک فرد پیام‌هایی را به سیستم حافظه کوتاه مدت او ارسال می‌کند، تکرار یا اهمیت نسبی اطلاعات ممکن است آن را به حافظه بلندمدت منتقل کند یا نکند. تا زمانی که در حافظه بلند مدت، کار کند اطلاعات را می‌توان در هر زمان، یا تا زمانی که حافظه بلند مدت از کار بیفتد، به خاطر آورد.

حافظه حسی همچنین ممکن است نقش مهمی در غرایز بقا داشته باشد. با وجود اینکه فقط برای مدت کوتاهی دوام می آورد، این فلش حافظه می تواند در صورت استفاده از فرآیندهای مناسب، شما را از تهدیدات آگاه کند. از آنجایی که حواس در بسیاری از حواس دائما در حال کار هستند، ممکن است خاطرات حسی جدید قبل از از بین رفتن خاطرات حسی جدید شکل بگیرد. به همین دلیل است که اگر چیزی تقریباً نامحسوس حرکت کند، ممکن است بلافاصله متوجه آن شوید. در مثال بالا، حافظه نمادین شما احتمالاً به شما می گوید که شی یا تهدیدی که به آن نگاه می کنید حرکت کرده است.

حافظه حسی ، اگرچه به طور کلی بسیار کوتاه است، اما می‌تواند نقشی حیاتی در فرآیندهای کلی حافظه شما ایفا کند.

نمونه‌های حافظه حسی:

نمونه‌های زیادی از این نوع حافظه وجود دارد، زیرا حواس دائما در حال کار هستند و اطلاعات مغز ما را تغذیه می‌کنند. هنگامی که روی صفحه کلید خود تایپ می‌کنید و هنگام خروج انگشت از کلید سوزن سوزن شدن را در نوک انگشت خود احساس می‌کنید، این حافظه حسی است. شما احساس کلید را به خاطر می‌آورید حتی اگر دیگر آن را لمس نکنید. فقط یک لحظه طول می‌کشد، اما با این حس وجود دارد.

حافظه نمادین:

رایج‌ترین مثال از حافظه نمادین زمانی است که به یک شی نگاه می‌کنید و چشمان خود را می‌بندید و همچنان آن شی را می‌بینید (البته خیلی کوتاه). به عنوان مثال، اگر به یک لامپ روشن نگاه کنید و چشمان خود را ببندید، هنوز آن را برای یک ثانیه قبل از ناپدید شدن خواهید دید. اگر از کسی در مورد کتابی سوال می‌کردید و او برای لحظه‌ای روی جلد را برایتان فلش می‌زد، ذهن شما آن جلد را برای مدت بسیار کوتاهی قبل از انتقال آن برای بازیابی در حافظه کوتاه‌مدت به خاطر می‌آورد.

حافظه پژواک:

مثالی از حافظه پژواک که در نظر گرفتن آسان‌تر است، زیر و بمی صدا است. اگر کسی ناگهان در یک کوه جیغ بزند، سپس ساکت شود، ذهن شما قبل از این‌که آن را به فراموشی بسپارد، برای لحظه‌ای آن را به یاد می‌آورد. وقتی می‌شنوید کسی حرف مهمی می‌زند، حافظه شنوایی قبل از انتقال آن به حافظه کوتاه مدت شما برای ذخیره سازی، برای چند ثانیه آن را نگه می‌دارد.

حافظه هپتیک:

یک مثال خوب از حافظه لمسی، فشار دادن یک دکمه یا کشیدن انگشت خود روی زیپ است. برای یک کسری از ثانیه، پس از این‌که انگشت شما از جسم خارج شد، ذهن شما احساسی را که محرک ایجاد کرده را به خاطر می‌آورد. اگر واقعاً توجه داشته باشید، ممکن است آن را به صورت یک گزگز خفیف در انگشت خود حس کنید.

هنگامی که در کودکی چیزی داغ را لمس می‌کنید، مانند اجاق گاز، حافظه لمسی تقریباً بلافاصله درد را قبل از انتقال آن اطلاعات به حافظه کوتاه‌مدت به یاد می‌آورد، و سپس آن را به حافظه بلندمدت منتقل می‌کند، به طوری که یادتان می‌رود دست نزنید.

یک مثال خوب از حافظه لمسی، فشار دادن یک دکمه یا کشیدن انگشت خود روی زیپ است.

عدم تطابق منفی (MMN):

منفی بودن عدم تطابق یا MMN، اولین پاسخ مغزی است که می‌تواند از نظر فیزیولوژیکی مرتبط با محرک‌های شنیداری یا بینایی، اندازه‌گیری شود. این یک واکنش بقای بسیار مهم است که سیستم عصبی را قادر می‌سازد تا با توجه به تفاوت‌های جزئی در محرک‌هایی که قبلاً درک شده‌اند، رویدادهای غیرمعمول و احتمالاً خطرناک را تشخیص دهد.

برای این‌که MMN کار کند لازم نیست به آنچه می‌شنوید یا می‌‍بینید توجه کنید. اساساً، حواس شما دائماً خاطرات حسی جدیدی ایجاد می‌کنند، بنابراین حتی اگر حافظه حسی فقط برای یک لحظه دوام آورد، امکان مقایسه را فراهم می‌کند. منفی بودن عدم تطابق، معیاری برای مغز است که تشخیص می‌دهد چیزی تغییر کرده است.

اختلالات:

عدم تطابق منفی می‌تواند نقش زیادی در تشخیص برخی اختلالات داشته باشد. وقتی MMN کم باشد یا وجود نداشته باشد، می‌تواند به این معنی باشد که حافظه حسی یک فرد مشکل دارد. چندین اختلال در سلامت روان یا حافظه وجود دارد که می‌تواند بر این نوع حافظه تأثیر بگذارد. با این حال، دو وضعیت پزشکی زیر شایع‌ترین هستند:

  • اسکیزوفرنی
  • بیماری آلزایمر

اسکیزوفرنی و حافظه حسی شنیداری:

در یک مطالعه گسترده که توسط گروهی از روانپزشکان انجام شد، اطلاعاتی یافت شد که نشان می‌دهد کاهش عملکرد حافظه حسی می‌تواند با اسکیزوفرنی مرتبط باشد. در این مطالعه، چندین گروه از مردم در پاسخ‌هایشان به محرک‌های شنیداری، به‌ویژه اندازه‌گیری منفی بودن عدم تطابق، مورد مطالعه قرار گرفتند. گروهی از بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی، گروهی از بیماران مبتلا به اختلال عاطفی دوقطبی و گروهی از بزرگسالان سالم بودند.

این مطالعه نشان داد که در حالی که اختلال عاطفی دوقطبی و بیماران اسکیزوفرنی ممکن است کاهش قابل توجهی در MMN داشته باشند، MMN در بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی به طور قابل توجهی کاهش یافته است. این می‌تواند بینشی در مورد این‌که چرا این بیماران علائم منفی را افزایش داده‌اند را ارائه دهد. در واقع، این مطالعه اشاره کرد که تصور می‌شود علائم منفی این اختلال با MMN پایین تشدید می‌شوند، در حالی که علائم مثبت به نظر نمی‌رسد تحت تأثیر قرار گیرند.


آلزایمر و حافظه حسی شنوایی:

مطالعه دیگری که توسط محققان علوم اعصاب انجام شد، اثرات محرک‌های شنوایی را در بیماران آلزایمر بررسی کرد. آن‌ها اطلاعاتی پیدا کردند که نشان می‌دهد با بدتر شدن وضعیت بیمار، منفی بودن عدم تطابق به شدت کاهش یافته است. زیرا اگر حافظه حسی به درستی کار نکند، نمی توان خاطرات جدیدی ایجاد کرد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

لینک‌های فالو از سراسر وب