اهداف هوشمند(SMART) چه اهدافی هستند؟
SMART کلمهای برای توصیف فرآیند تعیین اهداف به صورت هوشمند است. که از عبارات «مشخص»، «قابلاندازهگیری»، «قابل دستیابی»، «مرتبط» و «محدود به زمان» گرفتهشده است که از ویژگیهای ضروری برای تعیین اهداف هستند. روش SMART راهی برای اندازهگیری پیشرفتتان و دستیابی به موفقیت را برای شما فراهم میکند. تعیین اهداف SMART به شما این امکان را میدهد که با ارزیابی اقداماتی که برای رسیدن به هدف خود انجام میدهید، میزان دستیابی خود به هدفنهایی را، به طور واقعبینانه ارزیابی کنید.
برای مثال، ممکن است هدفی را برای «بهتر شدن» در تایپ تعیین کنید. با این حال، با ارزیابی این هدف با استفاده از روش SMART، میبینید که هدف شما کاملا مبهم است. با بیان مجدد هدف خود با عبارات قابلاندازهگیری، مانند «توانایی تایپ کلمات بیشتری در یک دقیقه»، یک هدف هوشمندانه دارید که میتوان به آن دست یافت. سپس میتوان ویژگیهای این هدف را با ویژگیهای باقیمانده از فرآیند هدف SMART با جزئیات بیشتر توضیح داد؛ مثلا «توانایی تایپ کلمات بیشتری در یک دقیقه تا آخر ماه»
نحوه تعیین اهداف SMART
وقتی تصمیم میگیرید برای خود هدفی تعیین کنید، مراحل روش SMART را دنبال کنید تا به شما در دستیابی به اهدافتان کمک کند: ابتدا هدف خود را مشخص کنید سپس اطمینان حاصل کنید که اهدافتان قابلاندازهگیری، قابل دستیابی و مرتبط باشند و در نهایت یک برنامه زمانبندیشده ایجاد کنید. اگر هنوز با نحوهی برنامهریزی آشنایی ندارید ابتدا مطلب «چگونه برای زندگی خود برنامهریزی کنیم» را بخوانید.
۱. هدف خود را مشخص کنید.
اولین قدم در ایجاد یک هدف دستیافتنی این است که با توصیف دادن آن هدف، آن را مشخص کنید. آن را در شرایط کمی در نظر بگیرید و مشخص کنید که برای دستیابی به آن چه اقداماتی نیاز دارید. مثالهای زیر به شما کمک میکنند که بدانید چگونه میتوانید یک هدف گسترده را به یک هدف SMART خاص تبدیل کنید.
مثالی از هدف، قبل از تعیین معیارهای «مشخص»: “میخواهم در تایپ کردن بهتر شوم.”
همان مثال بعد از تعیین معیارهای «مشخص»: “میخواهم سرعت تایپ خود را افزایش دهم.”
این هدف مثالی، قابلیت گسترش زیادی دارد که میتواند رویکردها و اقدامات متفاوتی را ارائه دهد – مانند یادگیری تکنیکهای مناسب تایپ یا نگاه نکردن به صفحهکلید در حین تایپ – و با ارزیابی اینکه کدام جنبه از تایپ را میتوان به عنوان هدف تعیین کرد، آن را مشخصتر میکند. سپس این مثال را میتوان با معیارهای باقیمانده یک هدف SMART بیشتر گسترش داد وآن را مشخصتر و خاصتر نمود.
۲. هدف خود را قابلاندازهگیری کنید
پس از تعیین هدف خاص خود، زمان آن است که ارزیابی کنید که چگونه برای اندازهگیری آن اقدام خواهید کرد. این مرحله در فرآیند SMART شما را تشویق میکند تا روشهایی را برای اندازهگیری پیشرفت خود در جهت دستیابی به هدف خود اعمال کنید. خاصیت قابل اندازهگیری بودن همچنین هر اقدامی را که شما برای کمک به پیشرفتتان در جهت دستیابی به هدفتان انجام میدهید را، در نظر میگیرد. برای مثال، این ممکن است به شکل ردیابی زمانی باشد که برای انجام یک اقدام یا دستیابی به یک نقطه عطف طول میکشد. مثال زیر تکامل یک هدف گسترده را به یک هدف خاص و قابل اندازه گیری را نشان میدهد.
مثالی از هدف، قبل از تعیین معیارهای «قابلاندازهگیری»: “من سرعت تایپ خود را افزایش خواهم داد.”
همان مثال بعد از تعیین معیارهای «قابلاندازهگیری»: “من میخواهم سرعت تایپ خود را از ۵۰ کلمه در دقیقه به ۶۵ کلمه در دقیقه افزایش دهم، و میتوانم پیشرفت خود را با انجام تستهای زمانبندی شده که افزایش سرعت تایپ من را نشان میدهد، اندازهگیری کنم.”
۳. هدف خود را قابل دستیابی کنید
پس از نوشتن یک هدف خاص و ارزیابی نحوه اندازهگیری آن، در نظر بگیرید که هدف تعیینشده شما چقدر قابل دستیابی است یا امکان دستیابی به آن وجود ندارد. در نظر گرفتن اینکه چقدر طول میکشد تا به هدف خود برسید، موانع احتمالی و روش های اندازهگیری همگی به شما کمک میکنند تا شانس واقعی دستیابی به هدف تعیینشده خود را تعیین کنید. هر چه هدف واقع بینانهتر و دستیافتنیتر باشد، احتمال ادامه دادن روند برای رسیدن به آن بیشتر خواهد بود. مثالهای زیر تأثیر «قبل» و «بعد» اعمال معیارهای «قابل دستیابی» به هدفتان را نشان میدهند.
مثالی از هدف قبل از تعیین معیارهای «قابل دستیابی»: “من سرعت تایپ خود را ۵۰ کلمه در دقیقه به ۱۰۰ کلمه در دقیقه افزایش خواهم داد.”
همان مثال بعد از تعیین معیارهای «قابل دستیابی»: “من میخواهم سرعت تایپ خود را از ۵۰ کلمه در دقیقه به ۶۵ کلمه در دقیقه افزایش دهم و میتوانم با افزایشهای کوچک در سرعت تایپ در هر هفته به این هدف برسم.”
این جنبه از استراتژی SMART همچنین به قابلاندازهگیری بودن هدف شما مربوط میشود. با یک هدف قابلاندازهگیری خاص، احتمال دستیابی به آن بیشتر است. زیرا میتواند به شما این امکان را بدهد که دقیقاً چگونی پیشرفت خود در حین کار برای رسیدن به هدف را ببینید. در حالی که هدفی مثل رسیدن به ۱۰۰ کلمه در دقیقه میتواند قابل دستیابی باشد، اما زمانی که با بقیه معیارهای SMART مطابقت داده میشود، ممکن است این هدف در بازه زمانی که برنامهریزی کردهاید قابل دستیابی نباشد، یا به منابع بیشتری نیاز داشته باشد تا به آن هدف برسید.
۴. مطمئن شوید که هدفتان مرتبط است
زمانی هدف مرتبط است که مستقیماً به یک مهارت یا استراتژی پیشرفت در حرفه خاص که میخواهید آن را بهبود ببخشید، مرتبط شود. به عنوان مثال، اگر میخواهید در ارزیابی بعدی کارمندی خود نمره بالایی دریافت کنید، منطقی است که هدفی را تعیین کنید تا به شما کمک کند تا مهارتها و نحوهی کار خود را برای پیشرفت به آن هدف بهبود بخشید. علاوه بر این، هر نقطه عطفی که تعیین میکنید یا اقداماتی که برای رسیدن به هدف خود انجام میدهید باید مستقیماً بر پیشرفت شما تأثیر بگذارد. مثالهای زیر نشان میدهند که چگونه معیار «مرتبط» در اهداف اعمال میشود.
مثالی از هدف قبل از تعیین معیارهای «مرتبط»: “من می خواهم سرعت تایپ خود را افزایش دهم، بنابراین هر روز ۱۵ دقیقه را برای مرتب کردن فضای کاری خود اختصاص میدهم.”
همان مثال بعد از تعیین معیارهای «مرتبط»: “من میخواهم سرعت تایپ خود را از ۵۰ کلمه در دقیقه به ۶۵ کلمه در دقیقه افزایش دهم، بنابراین هر روز ۱۵ دقیقه را برای تمرین تایپ و تستهای سرعت زمانبندیشده اختصاص میدهم.”
این مثال یک اقدام مرتبط را نشان میدهد که میتواند برای کمک به پیشرفت برای دستیابی به هدف انجام شود. هدف و اقدامات قابلاندازهگیری شما باید به طور منسجمی مرتبط باشند.
۵. یک برنامه زمانی محدود ایجاد کنید
محدودیت زمانی به جدول زمانی که برای دستیابی به اهداف خود تعیین میکنید و همچنین مدت زمانی که طول میکشد تا به نقاط عطف و در نهایت به هدفنهایی خود برسید، اشاره دارد. در نظر بگیرید که هدف شما یک هدف کوتاهمدت یا بلندمدت است. به این ترتیب میتوانید یک جدول زمانی تعیین کنید و برای خود برنامهریزی کنید تا بازه زمانی برای انجام آن کار را رعایت کنید و به هدفتان برسید. جدول زمانی شما نیز باید واقع بینانه باشد. به شما فرصتهای زیادی را بدهد تا اهداف خود را از نظر ارتباط، ویژگی و دستیابی به آن اصلاح کنید. مرحله نهایی فرآیند SMART را در مثالهای زیر مشاهده میکنیم.
مثالی از هدف قبل از تعیین معیارهای «محدود به زمان»: “من سرعت تایپ خود را از ۵۰ کلمه در دقیقه به ۶۵ کلمه در دقیقه با اختصاص دادن ۱۵ دقیقه در روز برای تمرین تایپ و تستهای سرعت زمانبندی شده، افزایش خواهم داد.”
همان مثال بعد از تعیین معیارهای «محدودیت زمانی»: “من ظرف سه ماه سرعت تایپ خود را از ۵۰ کلمه در دقیقه به ۶۵ کلمه در دقیقه افزایش خواهم داد. من هر روز ۱۵ دقیقه را به تمرین سرعتم در تایپ اختصاص میدهم و هر هفته تستهای زمانبندی شده را برای سنجش پیشرفتم انجام میدهم.
این هدف اکنون با تمام معیارهای یک هدف SMART مطابقت دارد. زیرا نشان میدهد که هدف چقدر مشخص است، راهی برای اندازهگیری پیشرفت ترسیم میکند، قابل دستیابی است و با توسعه مهارت مورد نظر مرتبط است و همچنین یک جدول زمانی برای هر نقطه عطف و تکمیل هدف تعیین میکند. انتخاب هدف هوشمند همچین به شما در روند برنامهریزی کمک میکند.
حال با یادگیری نحوه نوشتن اهداف هوشمند میتوانید با استفاده از ابزارهای برنامهریزی یک برنامهی مناسب داشته باشید.